در 2بازی اخیر دوستانه برزیل مقابل ایران واوکراین، تیاگو سیلوا تقریبا مانو منزس را متقاعد کرد که نقش رهبری دفاعی را میتواند به خوبی عهدهدار باشد. مدافع 26ساله میلان در بازی با ایران که با نتیجه 3 بر صفر به سود برزیل به پایان رسید، واقعا آماده بود و ضعفهای داویدلوئیز را به خوبی پوشش داد. در جامجهانی اما اینگونه نبود و تیاگو سیلوا ذخیره ژوان و لوسیو بود و حالا 3ماه بعد از جامجهانی، او سنگ زیرین بنای دفاعی تیم ملی برزیل است. این نشانه بارزی از سرعت تغییر نسلها در تیم ملی برزیل است که مانو منزس برای عملی کردن آن به این تیم آمده است؛ چیزی که در مقایسه با رقیب همیشگی برزیل یعنی آرژانتین، بسیار سریعتر و بهتر در حال عملی شدن است.
در شکست یک بر صفر آرژانتین مقابل ژاپن در سایتاما و پیروزی 4 بر یک مقابل اسپانیا، مارتین دمیکلیس و گابریل میلیتو در قلب خط دفاعی آرژانتین بازی کردند. هر دوی اینها بازیکنان خوبی هستند که بهنظر میرسد در تیم ملی نمیتوانند راحت و مطمئن بازی کنند و با وجود سن بالایشان (هر دو 30ساله هستند)، بهنظر نمیرسد که در جامجهانی بعدی هم بازی کنند.
از همین جاست که میتوان متوجه شد تفاوت این دو رقیب قدیمی از کجا شروع میشود؛ دفاع وسط. در حالی که برزیل دفاع میانی خود را تغییر داده است و در آن جوانگرایی کرده تا حضور موفقی در جامجهانی 2014 داشته باشد، آرژانتین احتمالا با همین روند جامجهانی 2014 را هم با ناکامی پشت سر خواهد گذاشت.
آیا کسی آرژانتین را به راهی که برزیل در پیش گرفته خواهد برد؟ و اگر این طور است با کدام فلسفه بازی؟ در حال حاضر، هدایت آرژانتین به دست کسی است که عضوی از تیم قهرمان سال1986 بوده است؛ کسی که بهنظر میرسد نگرانیها درباره تغییر نسل در آرژانتین را به خوبی میداند.
آرژانتین شاید نیاز داشته باشد که تجربههای متفاوتی را در بازیهای مختلف امتحان کند اما مسئله این است که باتیستا بهعنوان مربی موقت هدایت تیم را بهعهده گرفته است و مجبور است برای یافتن جایگاه مطمئن در تیم ملی کمی جنگندگی داشته باشد. این یعنی نتیجه تکتک بازیها برای باتیستا مهم است.
دشمن اصلی او در حال حاضر مربی پیشین تیم ملی و همبازیاش در جامجهانی 1986 است؛ دیهگو مارادونا. او هر چند بسیار تلخ از تیم ملی جدا شد اما آنچنان که پیشبینی میشد دوران سیاهی برای فوتبال آرژانتین رقم نزد. او زمانی تیم را به دست گرفت که وضعیت خیلی خوبی نداشت و مدت حضورش بهعنوان مربی تیم ملی در آمریکای لاتین قابلقبول است. البته خوشیها وقتی که او در جامجهانی یک تیم نامتعادل را مقابل آلمان به زمین فرستاد و با شکستی سنگین و تحقیرآمیز از جامجهانی حذف شد به پایان رسید. در جامجهانی پیش از آن، تیم خوزه پکرمن در حالی که در طول بازی آلمان میزبان را کاملا تحت فشار قرار داده بود، در پنالتی مغلوب شد و با جامجهانی خداحافظی کرد اما وقتی که تیم به کشور بازگشت و از آن استقبال شد، مارادونا اعتراض کرد و گفت چیزی نمیبیند که بخواهد به خاطر آن جشن بگیرد. او در آن زمان گفت که حذف در این مرحله ناامیدکننده است چون آرژانتین باید بلندپروازتر از این باشد. براساس همین معیارها که خود مارادونا مطرح کرده است و حتی بدون درنظرگرفتن این موضوع که این بار آلمان در یک کشور بیطرف بازی میکرده است، او دیگر نمیبایست پس از جامجهانی به مربیگری در تیم ملی ادامه دهد.
اما مارادونا مردی نیست که در معیارها بگنجد؛ او که گفته حاضر است هر کاری بکند تا دوباره به تیم ملی بازگردد، به دوستی خود با خانواده رئیسجمهور، رئیس فدراسیون فوتبال آرژانتین و دیگران اشاره کرده است. او واقعا دوست دارد به تیم ملی بازگردد. او حتی گفتکه « هیچ کس باتیستا را نمیشناسد، حتی در کشور همسایه، اروگوئه» تا شاید دوباره خود را روی نیمکت تیم ملی ببیند. این تنها یکی از کسانی است که باتیستا باید نگران آن باشد. علاوه بر مارادونا، از آلخاندرو سابلا، مربی استودیانتس هم بهعنوان یکی از نامزدهای مربیگری تیم ملی آرژانتین نام برده میشود. در مقابل اینها باتیستا اما ماندن بر پایه کارکرد خود را برگزیده است. هدف او گرفتن نتیجه با تیم ملی است تا اینگونه حکم موقتش دائمی شود. تحت این شرایط استفاده از مدافعان وسط جوان بیتجربه میتواند بهای زیادی برای باتیستا داشته باشد. او به هر حال تا وقتی که حکمش موقت است باید به فکر نتیجه هم باشد.
وضعیت برزیل و آرژانتین کاملا متفاوت است. آنها روی یک قایق نیستند. برزیل بهعنوان میزبان جامجهانی 2014 در رقابتهای مقدماتی شرکت نمیکند و این یعنی مربی این تیم این فرصت را ندارد که در بازیهای مقدماتی تیم خود را تراش بدهد و به ترکیب نهایی برسد. اصلا جای تعجب نیست که برزیل آمادهسازی تیمش برای جامجهانی را این قدر زود شروع کرده است.
در مقابل در آرژانتین، هر کسی که مربی تیم ملی شود هدف کوتاه مدتی دارد. آرژانتین سال آینده میزبان کوپا آمریکا است. آرژانتین از سال1993 به بعد قهرمان این مسابقات نشده است و حالا که میزبان آن است، فشار زیادی روی تیم خواهد بود و احتمالا به خاطر همین فشارهاست که هنوز دمیکلیس و میلیتو در تیم ملی بازی میکنند. رقابتهای مقدماتی جامجهانی در آمریکای جنوبی که یکی از فشردهترین رقابتها در سراسر دنیاست هم البته میتواند به آرژانتین کمک کند که ترکیب جوانشده خود را آزمایش کند.
حالا اما وقت پول در آوردن برای تیمهای آمریکای جنوبی است. بسیاری از تیمهای آمریکای لاتین راهی خاورمیانه و شرق آسیا میشوند تا با انجام بازیهای دوستانه درآمد خود را بالا ببرند. نکته جالب اما درباره این بازیها این است که بازیکنان تیمهای آمریکای جنوبی حاضرند برای بازی در تیم ملی کشورشان خود را قربانی کنند، چیزی که در تیمهای اروپایی تقریبا به این شدت دیده نمیشود.
وقتی بازیکنان آرژانتین راه طولانی سفر به ژاپن را در پیش میگیرند، میخواهند در میدان نماینده کشورشان و بخشی از مراحل آمادهسازی تیم ملی کشورشان باشند. اینکه حضور ستارهها برای فدراسیون فوتبال کشورشان درآمدزایی دارد درست است، اما آنها تنها به این موضوع فکر نمیکنند و در زمین تمام تلاش خود را میکنند. شاید وقتی که رقابتهای سنگین لالیگا را در نظر بگیریم، دلیلی پیدا نشود که لیونل مسی پس از یک مصدومیت تقریبا سخت به ژاپن برود و 90دقیقه هم برای تیم ملی کشورش بازی کند اما او این کار را میکند.